loading...

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

بازدید : 1742
پنجشنبه 7 اسفند 1398 زمان : 6:45
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مطالعات دانشجویی


تا ظهر عاشورا در پاسگاه پلیس ماندم. نمی‌دانستم که بیرون بازداشتگاه چه می‌گذرد. بعدا مطلع شدم که اوضاع در سراسر ایران آبستن حوادث بزرگی است. چنان که بعدا آیت الله تهامی‌- که شخصیت برجسته‌‌‌ای در میان علمای بیرجند و فقیه و ادیب و خطیب شجاع بود - برایم تعریف کرد، در همان بیرجند نیز هنگام دستگیری من اوضاع انفجار آمیز بوده. آقای تهامی‌به من گفت: مردم آماده شده بودند برای آزاد کردن شما از بازداشتگاه، پاسگاه پلیس را محاصره کنند و با پلیس درگیر شوند. هیئت‌های عزاداری نیز برای این امر به من مراجعه می‌کردند.

ظاهرا مقامات هم متوجه این مطلب شده بودند و ترسیده بودند آن قیام‌های خروشان مردمی‌که در تهران و دیگر شهرهای ایران اتفاق افتاده، در بیرجند هم اتفاق بیفتد؛ برای همین در شورای تامین شهر، جلسه فوق العاده‌‌‌ای تشکیل داده بودند، این شورا صلاحیت صدور حکم تبعید را داشت، لذا حکمی‌مبنی بر تبعید من به مشهد (شهر خودم!) صادر کرد.

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی‌سید علی خامنه‌‌‌ای (مد ظله العالی) از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 88

بازدید : 697
چهارشنبه 6 اسفند 1398 زمان : 11:48
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مطالعات دانشجویی

[روز تاسوعا که دستگیر شدم] مرا به پاسگاه پلییس بردند و این نخستین تجربه من از دستگاه تحقیقات پلیسی بود. تا پیش از آن روز، من درون پاسگاه پلیس را اصلا ندیده بودم. مرا نزد افسر جوانی با درجه ستوانی بردند. او با لحنی تند و با رگ‌های گردنِ برآمده، به سرزنش و توبیخ من پرداخت. با آرامش به او پاسخ دادم: تو کاری بیش از اعدام من نمی‌توانی انجام دهی. صلاحیت اعدام مرا هم نداری. آنچه در قدرت و اختیارات تو است، کمتر از اعدام کردن است؛ پس هر کاری می‌خواهی بکن؛ من آماده ام؛ زیرا وقتی از خانه خارج شدم، خود را برای مرگ آماده کرده ام؛ لذا خودت را خسته نکن!

آن افسر انتظار چنین پاسخی را نداشت؛ لذا متعجب و بهت زده شد. خشم و خروشش فرو نشست، لحن خود را تغییر داد و چند بار تکرار کرد: به شما چه بگویم؟ بعد مدتی خاموش ماند و سپس گفت: شما پد ر و مادر و همسر دارید؟ گفتم: پدر و مادر دارم، اما متاهل نیستم. با تحیر حرفش را تکرار کرد: من با شما چه بکنم؟ به او گفتم: من مامورم و شما هم مامورید؛ بنابراین شما وظیفه خودت را انجام بده و من هم به وظیفه خود عمل می‌کنم.

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی‌سید علی خامنه‌‌‌ای (مد ظله العالی) از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 87 و 88

نکته: با خواندن جمله آخر، آخرین آیه سوره کافرون به خاطرم خطور کردکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به کفار می‌فرماید:لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ؛ دین شما براى خودتان و دین من براى خودم.

بازدید : 405
چهارشنبه 6 اسفند 1398 زمان : 11:48
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مطالعات دانشجویی

مجلس بزرگی در «مسجد مصلی» دعوت شدم، تا نزدیک مغرب فرصت سخنرانی فراهم نشد، زیرا مقرر بود که سخنران دیگری پیش از من به منبر برود. این سخنران به شکل غیر معمول سخنان خود را طول داد. من نگران بودم که این فرصت گران بها از دست برود. اما او بیست دقیقه پیش از نماز مغرب، وعظ خود را خاتمه داد و من منبر رفتم.

در این اجتماع انبوه، تمام آنچه در سینه داشتم، بیرون ریختم و همه چیز را گفتم. سخن را با بیان نقشه بیگانگان برای جدایی دین از زندگی آغاز کردم و با شرح توطئه رژیم شاه علیه اسلام و مسلمین و علمای دین ادامه دادم؛ بعد هم با توصیف ماجرای فیضیه، آن را به پایان رساندم.

حوادث روز دوم فروردین را که شرح دادم مردم به گریه افتادند و شور عظیمی‌بر مجلس حاکم شد. سپس طبق معمول منبر را با ذکر مصیبت حسین بن علی علیه السلام پایان بردم. اما گریستن مردم بر امام حسین ، از گریه آنها بر ذکر مصیبت فیضیه بیشتر نبود.

تا روز تاسوعا که دستگیر شدم، این قبیل سخنرانی‌ها را ادامه دادم.

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی‌سید علی خامنه‌‌‌ای (مد ظله العالی) از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 87

بازدید : 479
سه شنبه 5 اسفند 1398 زمان : 10:38
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مطالعات دانشجویی

مجلس بزرگی در «مسجد مصلی» دعوت شدم، تا نزدیک مغرب فرصت سخنرانی فراهم نشد، زیرا مقرر بود که سخنران دیگری پیش از من به منبر برود. این سخنران به شکل غیر معمول سخنان خود را طول داد. من نگران بودم که این فرصت گران بها از دست برود. اما او بیست دقیقه پیش از نماز مغرب، وعظ خود را خاتمه داد و من منبر رفتم.

در این اجتماع انبوه، تمام آنچه در سینه داشتم، بیرون ریختم و همه چیز را گفتم. سخن را با بیان نقشه بیگانگان برای جدایی دین از زندگی آغاز کردم و با شرح توطئه رژیم شاه علیه اسلام و مسلمین و علمای دین ادامه دادم؛ بعد هم با توصیف ماجرای فیضیه، آن را به پایان رساندم.

حوادث روز دوم فروردین را که شرح دادم مردم به گریه افتادند و شور عظیمی‌بر مجلس حاکم شد. سپس طبق معمول منبر را با ذکر مصیبت حسین بن علی علیه السلام پایان بردم. اما گریستن مردم بر امام حسین ، از گریه آنها بر ذکر مصیبت فیضیه بیشتر نبود.

تا روز تاسوعا که دستگیر شدم، این قبیل سخنرانی‌ها را ادامه دادم.

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی‌سید علی خامنه‌‌‌ای (مد ظله العالی) از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 87

بازدید : 931
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 22:19
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مطالعات دانشجویی
پرتقالی برای دو نفر! :: پرواز اندیشه

پرواز اندیشه

مطالبی از قرآن و احادیث و نکاتی از سیره بزرگان و شهدا
احد داوری |شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۰۸ ق.ظ | ۰ نظر

آیت الله مصباح یزدی و سید حسن نصر الله

بدون شرح!

نظرات

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

بازدید : 495
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 22:19
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مطالعات دانشجویی

در یک مصاحبه‌‌‌‌ای با مقام معظم رهبری به مناسبت انتخابات مجلس در دوره‌های قدیم از ایشان می‌پرسند به چه کسی رأی بدهیم؟ ایشان می‌ گویند به کسی رأی بدهید که بتوانید قصد قربت کنید! از کسی حمایت کنید که بتوانید در این کارتان قصد قربت داشته باشید؛ بگویید خدایا برای تو دارم این کار را می‌ کنم.

منبع: سایت آیت الله مصباح یزدی (دامت برکاته)

بازدید : 742
چهارشنبه 29 بهمن 1398 زمان : 16:00
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مطالعات دانشجویی

تشکیلات دیگر، گروه یازده نفره بود. این یازده نفر عبات بودند از: من، ... ، آقای مصباح یزدی (که کاتب این جلسات بود) ...

آقای مصباح یزدی صورت جلسات را در یک دفتر به زبان رمزی - که خود آن را اختراع کرده بود و به خطوط علوم غریبه شباهت داشت - می‌نوشت؛ و برای این که بیشتر رد گم کند، در آغاز دفتر نوشته بود: «کتابی در زمینه علوم غریبه یافتم و آن را رونویسی کردم»؛ شاید آن نوشته‌ها الان نیز موجود باشد

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی‌سید علی خامنه‌‌‌ای (مد ظله العالی) از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 80

نکته: نظری از آیت الله مصباح یزدی در باره انتخابات را فردا منتشر می‌کنم‌‌ان‌شاء الله

بازدید : 501
سه شنبه 28 بهمن 1398 زمان : 7:53
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مطالعات دانشجویی

شهید مطهری هجده سال از من بزرگ تر بود، یعنی یک نسل از من مسن تر بود، با این همه، با هم دوستیِ فوق العادهداشتیم. ایشان همواره می‌کوشید از جایگاه اجتماعی من حمات کند و در سخنرانی‌ها و مجالسِ خود از من یاد می‌کرد.

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی‌سید علی خامنه‌‌‌ای (مد ظله العالی) از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 59

بازدید : 890
يکشنبه 26 بهمن 1398 زمان : 1:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مطالعات دانشجویی

بار خدایا صدایم را در برابر پدر و مادرم، آهسته و سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما، و دلم را بر آنها مهربان کن، و مرا به ایشان سازگار و بر آنان مهربان گردان.

بار خدایا آنان را به پرورش من جزا ده و در گرامى داشتنم پاداش ده، و بر آنچه در کودکى از من محافظت نموده ‏اند براى آنها نگاهدار (و پاداش رنجشان را عطاء فرما).

اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِی، وَ أَطِبْ لَهُمَا کَلَامِی، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِیکَتِی، وَ اعْطِفْ عَلَیْهِمَا قَلْبِی، وَ صَیِّرْنِی بِهِمَا رَفِیقاً، وَ عَلَیْهِمَا شَفِیقاً. اللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُمَا تَرْبِیَتِی، وَ أَثِبْهُمَا عَلَى تَکْرِمَتِی، وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّی فِی صِغَرِی.

بخشی از دعای 24 صحیفه سجادیه

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 46
  • بازدید کننده امروز : 26
  • باردید دیروز : 238
  • بازدید کننده دیروز : 42
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 430
  • بازدید ماه : 620
  • بازدید سال : 2453
  • بازدید کلی : 71761
  • کدهای اختصاصی