loading...

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

بازدید : 1
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 12:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مطالعات دانشجویی

امروز داشتیم یک دسته از دارو‌ها را جابجا می‌کردیم. مامان گفتند ببین روی این کرم‌ها چی نوشته بلند خواندم کرم ترک پا، کرم ....
دلم تکان خورد دیدم مامان زیر دست‌هایشان بی صدا گریه می‌کنند.

مدت زیادی بود که به خاطر سفرهای زیاد و پشت هم و سفر با ماشین تو جاده‌های سخت زانوهای بابا دردهای زیادی داشت. گاهی حتی نشستن در نماز براشون سخت می‌شد. به زحمت نماز می‌خواندند .

این هفته‌های قبل از شهادت، درد پا اذیت می‌کرد. یک دکتری آمده بود چسب درد زده بود. نمی‌دونم چسب درد رو بد زده بود، چسب بد بود یا پوست حاج‌آقا خیلی حساس بود که اطرافش پر از تاول شده بود. کار به اورژانس و پانسمان و...کشید. من با شنیدن این خبر خیلی به‌هم ریختم. از تصور دردی که می‌کشند خیلی اذیت بودیم. حساسیت فصلی پوستی هم اضافه شده بود. پاشنه پاشون ترک می‌زد. این همه کرم برای همان بود.
وقتی می‌رفتند تبریز هنوز پاشون پانسمان داشت.
پوست حساس لطیف و پانسمان و تاول‌ها همه در چند ثانیه سوخت.

شهید رئیسی

بعدترها فهمیدیم بخشی از پای ایشان در ورزقان جا مانده بود و دوستانمان همانجا به خاک سپرده‌اند.
پیکر اربا اربا سهم روضه‌های شب هشتم محرم بود برای حاج‌آقا....
ما را بخرد کاش!

منبع: دلنوشته دختر شهید رئیسی

برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 23
  • بازدید کننده امروز : 13
  • باردید دیروز : 7
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 82
  • بازدید ماه : 418
  • بازدید سال : 1204
  • بازدید کلی : 70512
  • کدهای اختصاصی