علامه طباطبایی همواره در حال مراقبه بود. این را هر کسى که با ایشان آشنایى داشت، به خوبى احساس مى کرد.
کم حرف بود. اگر از ایشان سؤالى نمى شد، حرفى نمى زد. وقتى سؤال مى کردند، با توجه به تمام جوانب پاسخ مى داد.
در تمام مدتى که در خدمت ایشان بودم، نشنیده ام از کسى به بدى یاد کند.
خجول بود و شرم حضور داشت. وقتى تدریس مى کرد، نوعاً سرشان پایین بود. هیچ گاه براى تدریس روى منبر نرفت. شاگردان به صورت حلقه اى مى نشستند. ایشان هم بدون این که روى پتو و یا تُشکى بنشیند، تدریس مى کرد. مانع مى شد از انداختن پتو و یا تُشک. مى فرمود: «اگر همین مقدار، جایم بلندتر از شما باشد، نمى توانم حرف بزنم».
توجه به زیارت حضرت معصومه علیها السلام. بعد از فوت مرحوم والد، صبحها، بعد از نماز صبح به طور مرتب، سر قبر ایشان مى رفتم و در ماه مبارک رمضان، بعد از نماز ظهر و عصر، موفق بودیم. مرحوم علّامه، چون برنامه شان این بود که در ماه مبارک، شبها را نمى خوابید، در عوض روزها، پیش از ظهر مى خوابید، من خودم مى دیدم که هر روز، بعد از نماز ظهر و عصر، تشریف مى آورد حرم براى زیارت حضرت معصومه علیها السلام.
منبع: مرزبان وحی و خرد؛ یادنامه مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائى قدس سره، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامیحوزه علمیه قم) ، چاپ: اول، 1381 صفحه 703 و 704